جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ پنج شنبه ۲۷ ارديبهشت


 
  • پیام به هجدهمین دورۀ همایش «حکمت مطهّر»
  • میزان زکات فطره و کفّاره در سال ۱۴۰۳
  • پیام در پی شهادت سردار مجاهد، سرتیپ پاسدار محمدرضا زاهدی
  • پیام به نوزدهمین نمایشگاه قرآن و عترت اصفهان
  • پیام در پى ارتحال عالم جليل القدر مرحوم آيت‌الله امامى كاشانى«قدّس‌سرّه»
  • پیام در آستانۀ برگزاری ششمین دورۀ انتخابات مجلس خبرگان رهبری و دوازدهمین دورۀ انتخابات مجلس شورای اسلامی
  • شرکت در ششمین دورۀ انتخابات مجلس خبرگان و دوازدهمین دورۀ انتخابات مجلس شورای اسلامی
  • پیام در پی ارتحال عالم‌جلیل‌القدر آیت‌اللّه آقای حاج سید محمّد موسوی بجنوردی «رضوان‌اللّه‌علیه»
  • پیام تسلیت در پی درگذشت آيت‌الله آقاى حاج شيخ عبدالقائم شوشترى«رضوان‌الله‌عليه»

  • -->

    / (اخلاق در خانه/جلد دوم(فضائل و رذائل اخلاقي / جلسه هفدهم
    گاهي اجابت دعا، مصلحت نيست


    بحث ديگري است و آن اين است كه خداوند روي مصلحت كار مي‌كند. اگر چيزي مصلحت باشد پروردگار عالم ايجاد مي‌كند و اگر چيزي مصلحت نباشد معقول نيست كه ايجاد كند. زيرا خلاف حكمت است و خدا حكيم است. وقتي چنين باشد، گاهي پروردگار عالم چيزي را مصلحت مي‌داند بدون دعا مي‌دهد؛ و گاهي مصلحت اين است كه خداوند آنچه مي‌خواهي به تو بدهد اما با دعا. اما گاهي هم مصلحت نيست كه به تو چيزي بدهد. حالا هر چه دعا كني دعا مستجاب نمي‌شود. نظير بچّه‌اي كه سرماخورده و خربزه برايش بد است. اما از شما خربزه مي‌خواهد. او گريه مي‌كند و لج مي‌كند. دلت برايش مي‌سوزد؛ اما تو مصلحت نمي‌بيني كه به او بدهي.

    قرآن شريف براي اينكه اين مطلب را جا بيندازد، قضّيه حضرت خضر را بيان مي‌كند. اين قضّيه ی فوق‌العاده مهم و عرفاني و فلسفي در آخر سوره ی كهف بيان شده است و حضرت امام (قدّه) مي‌فرمودند:

    «تمام مسائل دِقّي اسلامي در اين چند تا آيه حل شده است: مسأله ی قضا و قدر، جبر و تفويض، مسأله ی بداء، كيفيّت نسبت دادن حدوث به قدم».

    قضّيه اين است كه حضرت خضر يك بچّه را كشت. حضرت موسي به او اعتراض كرد كه چرا بچّه ی مردم را بي‌خود كشتي؟ حضرت خضر جواب داد. اما آن بچّه را براي اين خاطر كُشتم كه اين بچّه بزرگ مي‌شد، بر پدر و مادرش سلطه پيدا مي‌كند. خودش كه كافر بود هيچ، پدر و مادرش را هم كافر مي‌كرد. اين بچّه را كشتم و خداوند به جاي آن يك بچّه ی صالحي به اين پدر و مادر عنايت مي‌كند. در روايات مي‌خوانيم خداوند به جاي اين بچّه، دختري به آنها داد كه از نسل اين دختر هفتاد پيغمبر از پيغمبران بني‌اسرائيل به دنيا آمدند[1].

    ثعلبه يكي از اصحاب پيغمبر اكرم(ص) بود. آدم بدي نبود. اما عاقبت به خير نشد. يك روز آمد خدمت پيغمبر اكرم(ص) گفت: يا رسول الله! من دلم يك گوسفند مي‌خواهد. حضرت با صراحت فرمودند كه صلاحت نيست، برو دنبال عبادت. اما او اصرار كرد و توجّهي به سفارش آن حضرت نكرد. پيغمبر اكرم(ص) يك گوسفند به ثعلبه دادند. خداوند بزرگ بركت داد. يكي شد دو تا دو تا شد چهار تا، بعد از چند سال به اندازه ی يك گلّه شد. در ضمن اينكه گوسفندانش زياد مي‌شد، كم‌كم نماز جماعت را ترك مي‌كرد. گاهي مي‌آمد گاهي نمي‌آمد. (مثل مردمي كه به دنيا مشغولند و به مسجد كم مي‌رسند.) حضرت گاهي تذكّر مي‌دادند كه اي ثعلبه مثل اينكه دنيا تو را گرفته است.

    از بس گوسفندانش زياد شد از مدينه خارج شد و رفت خارج شهر و نماز و منبر و محراب از دستش گرفته شد. تا اينكه آيه ی زكاة آمد:

    (خُذْ مِنْ اَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ و تُزَكّيهِمْ بِها وَصَلِّ عَلَيْهِمْ اِنَّ صَلواتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ)[2]

    پيغمبر اكرم(ص) دو سه نفر را فرستادند پيش ثعلبه تا از او زكات بگيرند. ثعلبه حساب كرد ديد خيلي بايد زكات بدهد. گفت كه خودم مي‌آيم خدمت پيغمبر اكرم. دو دفعه فرستادند تا زكات را بدهد باز هم نداد. دفعه سوم گفت كه اين زكات جزيه است كه از نصرانيها مي‌گيرند. پيغمبر مي‌خواهد از من هم جزيه بگيرد. پس چه فرقي بين مسلمان و نصراني؟ اين خبر را به پيغمبر اكرم(ص) دادند. حضرت ناراحت شدند. ثعلبه يك وقت متوجّه شد كه خيلي بد كرده. لذا آمد خدمت آن حضرت. گفت يا رسول الله! غلط كردم. پيغمبر اكرم(ص) با او آشتي نكرد. تا اين كه حضرت از دنيا رحلت كرد. بعد هم صحنه جوري شد كه ابابكر هم نتوانست از او زكات بگيرد. آمد كه بدهد اما نتوانست. عمر هم نتوانست؛ تا اينكه عثمان از ثعلبه زكات گرفت.

    اين قضيّه چه چيزي به ما مي‌فهماند؟ ما كه چيزي سرمان نمي‌شود. حالا جوان! اگر خدا بعضي از دعاهايت را مستجاب نمي‌كند بهتر است يا اينكه دعايت را مستجاب بكند ولي مثل ثعلبه بدبخت بشوي؟ اگر پرده‌ها عقب برود آن وقت مي‌فهميم چه خبر است. علم ما هر چه بيشتر شود، در مقابل جهل ما يك قطره از درياست. پرده‌ها كه عقب برود معلوم مي‌شود چه خبر است. آنها كه بر ايشان يك مقدار پرده‌ها عقب رفت، وقتي كه مي‌خواهند دعا بكنند مي‌گويند اگر مصلحت مي‌داني اجابت كن.

    يك وقت جواني مرتّب دعا كند كه خدايا وضع مرا بهتر كن؛ و خدا هم دعايش را مستجاب مي‌كند و او را پولدار مي‌كند. اما يك وقت خمس را نمي‌‌دهد. وقتي خمس نداد چه مي‌شود؟ در دم مرگ با بغض اميرالمؤمنين(ع) از دنيا مي‌رود. اين بهتر است يا فقير باشد؟ از خدا گله نكنيد. اگر مصلحت باشد كه از راه دعا خدا به شما بدهد، مي‌دهد.

    يك جمله ی ديگر اين است كه دعا بدون نتيجه نخواهد بود. يعني همان وقت هم كه مصحلت شما نيست كه خداوند به شما چيزي عنايت كند بَدَلَش را به تو مي‌دهد. يعني صلاح نيست يك خانه ی مستقل به تو بدهد. اما عاقبت به خيري به تو مي‌دهد. بنا است. كه عاقب تو خير نباشد اما به خير مي‌كند.

    داد و فرياد مي‌كني براي اداي قرضت، اما صلاح نيست كه بي‌قرض باشي. هر چه دعا مي‌كني مستجاب نمي‌شود. اما عوض اين دعا، خداوند فرزند صالحي به تو مي‌دهد. يا اگر در دنيا صلاحش نباشد كه دعايش مستجاب شود يا بَدَلَش را به او بدهند، پروردگار عالم بَدَلَش را در روز قيامت مي‌دهد. در روايات مي‌خوانيم كسانيكه دعايشان مستجاب نشده؛ فقير بودند و به فقرشان سوختند و ساختند تا مردند؛ خدا به اندازه‌اي به اينها چيز مي‌دهد كه اينها مي‌گويند: اي كاش در دنيا يك دعاي ما مستجاب نمي‌شد تا الان بيشتر پاداش داشتيم[3].

    مرحوم شهيد در «مُسكّن الفُؤاد» نوشته است: يك خانمي هر سال بچّه سقط مي‌كرد. حدود ده تا بچّه سقط كرد. يك شبي با خدا راز و نياز كرد. گفت: اي خدا! من ده تا بچّه زائيدم اما يكي هم ندارم. درد زائيدن و سقط شدن بچّه را دارم اما بچه ندارم. مقداري از خدا گله كرد. آن خانم شب خواب ديد كه مي‌خواهد وارد يك قصر فوق‌العاده زيبائي بشود. اما راهش نمي‌دهند. گفتند اين قصر مال تو است اما بعد از مردنت نه حالا. دربان آن قصر گفت كه خداوند اين قصر را براي رياضت‌هايي كه كشيده‌اي براي تو خلق كرده است. خانم از شنيدن اين حرف خيلي خوشحال شد؛ و در حال خوشحالي از خواب بيدار شد. مرحوم شهيد مي‌فرمايد كه چون خانم از خواب بيدار شد، از بس كه خوشحال بود مي‌گفت: خدايا! من حاضرم در سال دو سه مرتبه سِقط كنم!

    ما متوجّه نيستيم و الاّ مي‌گفتيم اي كاش اصلاً دعاهاي ما مستجاب نمي‌شد تا اينكه اجرش را در روز قيامت به ما مي‌دادند. يا اينكه در روز قيامت مي‌گوئيم خدايا! اي كاش مصيبت ما در دنيا بيشتر بود يا بلاهاي ما بيشتر بود.

     

    هر كه در اين بزم مقرّب‌تر است          جــام بـلا بـيشتـرش مـي‌دهنـد

     

     

     

    پي نوشت ها:

     

    [1]. وسائل الشيعه، جلد 15، صفحه ی 102.

    [2]. سوره ی توبه، آيه ی 103. ترجمه: «زکات مالشان را بگير تا آنها را تطهير و تزکيه کنی؛ و دعايشان کن که دعای تو مايه ی آرامش آنان است.»

    [3]. بحار، جلد 90، صفحه ی 374ـ375.

    چاپ
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365